معانی و بیان!

ساخت وبلاگ

پاهام بی‌جون‌تر از آفتابِ هفتِ بعدازظهرِ پسِ ابرِ پاییزیه که باد هم تازه داره نرم و یواش می‌وزه و چقدر هیچ صدایی نمیاد انگار و وز وزِ آدما انگار اصلا دیگه اذیتم نمی‌کنه، چشمام نیمه‌باز، خمار و خواب‌آلود جلوی خودم رو هم نمی‌بینم و آخ که وقتی برسم خونه چقدر راحت ولوی تختِ برهم‌ریخته‌م می‌شم و با شلوارِ بیرون تازه. بعد خوابِ هیچی ندیدنشه که پایان رو خوش می‌کنه.  

معانی و بیان!...
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 3 مهر 1402 ساعت: 22:42

که چرا فرونپاشیده‌ام از این همیشه‌ی ترس و تردید؟ که مگر نمی‌بینم همیشه و ازهرسو، هر بار و هزاربار، بارِ سنگینی به سنگینِ بارهای روی دوشم اضافه شده و مگر رُسم کشیده نشده؟ و مگر رمقم گرفته نشده و جانم، تمامِ توانم، شور و جوانی‌‌ام و جوانی‌هام و آخ، جنونم چطور این‌جور و این‌جا ته گرفت که این‌جور دهنم بسته شده، این‌جا خفه‌خون گرفته‌م؟ که چرا نباید داد بزنم و فریاد و فحش و لیچار که بابا بیشرف‌ها، کو یک جو مردمی‌تان و مرامی که یک عمر منتِ هیچش را سرم گذاشته بودید و چرا داد نزدم و چرا فرونپاشیدم؟ که چرا همیشه و همه‌جا حق با همه و هرکسی بوده الّا من، و یعنی حتی بک بار و یک لحظه به اشتباه اصلاً، نمی‌شده که حق با من بوده باشد و این «همه‌ و هرکس»‌های همیشه حق‌به‌جانبِ خودخواهِ بی‌شرم، بی‌شرم‌های قدرناشناس مگر نسبشان به کدام هنرپیشه و کدام بازیگر می‌رسد و مگر از که درس گرفته‌اند و این استعدادِ تجاهل و خود را به خریت زدن از کجا آمده که انقدر راحت به هیچت می‌گیرند و می‌دانند که می‌دانی خر نیستند و نیستی و خیره نگاهت می‌کنند؟ چشم‌درچشمت می‌شوند و لبخند و احوال پرسی که چه‌خبرها؟ که کاش حداقل راه کج کنید، نگاه بدزدید و خیره نگاهم نکنید و کاش لبخندم نمی‌زدید و نمک نمی‌پاشیدید، اهل دروغ و دغلْ‌ به سادگیِ آب‌خوردن و بی‌هیچِ بی‌هیچ عذاب وجدان... و چطور انقدر سِر شده‌اید به بی‌وجدانی و این وقاحتتان از کجا آمده، خدارا خدارا بگو که از کجا آمده و پس چرا فرونپاشیده‌ام که اگر درهم‌نشکسته‌ام پس این‌ها این کلمه‌ها که همیشه می‌انداختمشان ته ته جانم و تلمبار شده‌اند و انقدر تلمبار کاش نمی‌شدند و چقدر، چطور نفسم را و عزت نفسم را به خاک کشید؟ وقاحتِ سر به گردون‌سای‌تان دمارم را در آ معانی و بیان!...ادامه مطلب
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1402 ساعت: 19:49

که شیشه‌ها پایین و پرسه‌ی بلند سیاوش قمیشی، آن‌جا که شونه به شونه می‌رفتیم تا آخرش و بعد نمی‌دانم باز نم‌نم بارون تو خیابون خیس و یاد تو هر تنگ غروب قمیشی و بعد باز قمیشی که تو می‌ری شاید که فردا رنگ بهتری بیاره و حالا پرپر می‌زنم که دیگه نه غروب پاییز رو تن لخت خیابون و آخر هم شهیار قنبری و ترافیک مدرس و بعد صدر و لحظه‌ها که زود‌تر می‌گذشتند  و حسرت این‌که چرا رسیدیم پس؟ معانی و بیان!...ادامه مطلب
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 85 تاريخ : پنجشنبه 14 مهر 1401 ساعت: 5:01

انگار از یه جا به بعد دیگه نمی‌شه کسی رو اون‌جور که باید دوست داشت، ینی ممکنه بشه ها ولی نه اون‌جور که باید، نه اون‌جور شیفته و از خود بی‌خود و مجنون‌ و فرهاد و دیوانه و کشته‌مرده‌بودن و خالی‌شدن دل و تپیدنِ تند قلب و به دیده الماس اشک سفتن و چشم به راه خشک شدن و انتظارانتظارانتظارِ طولانی و اینا. دلت تنگ می‌شه ولی ته ته‌ش می‌گی حیف دیگه، یه حیف بی‌جون که از سر بی‌علاقگی و بی‌اهمیتی هم نیست حالا ولی دیگه تاب و تحمل اون‌جور سوگواری رو هم نداری؛ ولی حیف ها..  معانی و بیان!...ادامه مطلب
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 90 تاريخ : پنجشنبه 14 مهر 1401 ساعت: 5:01

باید یه روز این خواب رو یه جا بنویسم که یادم نره.

جراحتِ پام هنوز هست انگار و خشم و عجز و درماندگی‌ش هم هنوز مونده.

معانی و بیان!...
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 118 تاريخ : يکشنبه 15 خرداد 1401 ساعت: 5:37

اما من قبل از تو هم آسمون رو دوست داشتم، شاید حتی بیشتر از تو. به کژتابی این جمله آگاهم و اون رو هم دوست دارم، هرچند نه به اندازه‌ی تو و درسته. تردید و دوبه‌شکی هم همیشه کار دستمون داده و می‌ده واحتمالاً هم هست حالاحالاها. مثل جبار و عقرب و خوشه‌ی پروین و بارش‌های شهابی که همیشه‌ زیبا می‌مونن و همیشه‌ هم هستن. این‌که هیچ‌چیز اون‌جور که انتظار می‌رفت نشد، این‌که از یه جا به بعد دیگه هیچ قدمِ رو به جلویی جلو نمی‌رفت و این دیگه نخواستن این دیگه نبودن -که البته لزومی هم نداره  اسمش رو بذاریم نبودن یا نشدن یا حتی نخواستن و هرچی اصلا، فرقی هم نداره- برای من تجربه‌ی خیلی عجیبی بود، شیرین بود، تلخ بود و جالب بود. یادمه یه بار قرص خواب خورده بودم و خواب نرفته بودم و هر اتفاق و حرفی توی اون خلسه‌ی خواب‌وبیداری گذشته بود رو فرداش کاملاً فراموش کرده بودم. انگار هیچی، صرفاً یه رویای گنگ و مبهم و فراموش‌شده. صبحش، وقتی دوستم تعریف می‌کرد که چی گفتی و چی نگفتی خیلی اذیت شدم. حرف خاصی هم نبود اما فکر می‌کرد معانی و بیان!...ادامه مطلب
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 141 تاريخ : دوشنبه 5 ارديبهشت 1401 ساعت: 23:07

زنگ هم زدم اما نتونستم تبریک بگم؛ نمی‌خوام به این‌که ممکنه روزی بیاد که.. اه. من دوست ندارم حتی این جمله رو تموم کنم. ینی نمی‌تونم. فقط چشمام شور می‌شه و دلم می‌لرزه و آبِ دهنم پایین نمی‌ره از گلو. مامان من خیلی دوستت دارم. خیلی.

معانی و بیان!...
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 143 تاريخ : دوشنبه 5 ارديبهشت 1401 ساعت: 23:07

که به راهی که می‌روی ایمان داشته باش؛ سستْ‌ایمانی که منم اما نه راهی داشتم و نه بی‌راهه‌ای، دست‌به‌دیوار و در، دنبال کلید چراغی که سوخته بود و اصلاً روشن‌شدنی هم در کارش نمی‌توانست که باشد، امید بسته بودم به نورِ کم جانی که اصلاً نمی‌توانست که در کار باشد، دست به دیوار و در، چرخ می‌زدم و فریادِ نه آن‌چنان فریادی، که بالاخره دستم به خالی خورد و انگار که تازه دوهزاری‌ات بیفتد از قرارِ داستان، روشنم شد که دیگر هیچ‌گاه خبری نخواهد شد و اگر که قبلش هم بوده از سر همان امید به یافتن همان کلیدِ چراغی بوده که اصلاً سوخته بوده از همان اول.  معانی و بیان!...ادامه مطلب
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 160 تاريخ : دوشنبه 5 ارديبهشت 1401 ساعت: 23:07

حتی اگر روزی و روزگاری در صف نان یا که در گیرودار پارک کردن خودرو و یا حتی یکی از همین تجمع‌های همیشگی، ناگهان گذرمان به هم افتاد، حتی اگر من خیره‌ات شدم تو نمان، برو. 

معانی و بیان!...
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 191 تاريخ : سه شنبه 2 دی 1399 ساعت: 1:01

انگارِ زمانی که نمی‌خواهی برسد. از روز روشن‌تر است تلخی‌اش. دوری و سختی‌اش. مثل سختی هر وداع آخرینی که ناگزیر است. که راهِ دررو هم ندارد و فریادت هم به جایی نمی‌رسد که نمی‌رسد. بعد بیست و چهار ساله می معانی و بیان!...ادامه مطلب
ما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 189 تاريخ : سه شنبه 2 دی 1399 ساعت: 1:01