انگار از یه جا به بعد دیگه نمیشه کسی رو اونجور که
باید دوست داشت، ینی ممکنه بشه ها ولی نه اونجور که باید، نه اونجور شیفته و از خود بیخود و مجنون و فرهاد و دیوانه و کشتهمردهبودن و خالیشدن دل و تپیدنِ تند قلب و به دیده الماس اشک سفتن و چشم به راه خشک شدن و انتظارانتظارانتظارِ طولانی و اینا. دلت تنگ میشه ولی ته تهش میگی حیف
دیگه، یه حیف بیجون که از سر بیعلاقگی و بیاهمیتی هم نیست حالا ولی دیگه تاب و تحمل اونجور سوگواری رو هم نداری؛ ولی حیف ها.. معانی و بیان!...
ادامه مطلبما را در سایت معانی و بیان! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : araaahif بازدید : 90 تاريخ : پنجشنبه 14 مهر 1401 ساعت: 5:01